طب در يونان و روم
بنیانگذار طب یونانی اسكولاپیوس می باشد كه احتمالا یك شخصیت نیمه تاریخی نیمه افسانه ای واجد جنبه الهی بوده است. بقراط پزشك یونانی ( 357-460 ق.م) كه عموماً او را بنیانگذار دانش پزشكی می دانند، بر طب رومی و نیز طب رایج در قرون وسطی تاثیر عمیقی گذاشت. گرچه شهرت وی به دلیل آثار فصیح به جا مانده از او از قبیل(سوگند نامه بقراط) و یا كتاب همه گیری ¬(Epidemy) می باشد، لیكن نسخه ها، روش¬های تجویز و برنامه¬های دارویی ابداع شده توسط وی نیز نقش عمده¬ای در شهرت او دارند. نكته جالب توجه آن است كه درخت چنار تناوری كه امروزه نیز بر مزار این دانشمند بزرگ درایالات آی آرسا واقع در شمال یونان، سایه افكنده، همان درختی است كه وی در زمان حیاتش در سایه آن به تدریس طب می پرداخته است.
نخستین رساله مكتوب و مدون در زمینه گیاه شناسی دارویی مقارن ظهور تمدن یونان توسط تئوفر ( 285-370 ق.م) ارائه شد. این رساله با عنوان تاریخچه گیاهان بود و گرچه نمایانگر تلاش ارزنده نویسنده در ارائه یك موضوع مهم با انسجام علمی لازم می باشد، ولی در عین حال نشانگر مرزهای محدود كار مؤلف است كه خود ناشی از محدودیت اطلاعات و دانش موجود در زمینه گیاهان دارویی در آن زمان بوده است. علاوه بر این مطالعه این كتاب چندان آسان نیست، زیرا نام¬ گیاهان مذكور در این كتاب با اسامی رایج و امروزی آنها كاملاً متفاوت است و این موضوع بازشناسی آنها را مشكل می كند.

به هر حال كتاب طبی تدوین شده توسط پدانیوس دیوسكوریدس اهمیت بیشتری دارد. وی در قرن اول میلادی ( سالهای 90-40 میلادی) می زیست و جراح ارتش نرون بود. حین سفرهای نظامی به بررسی گیاهان و جانوران برخی مناطق از جمله ایتالیا، یونان، آسیای صغیر، اسپانیا و فرانسه پرداخت و تعداد زیادی از نمونه های معدنی، گیاهی و جانوری را جمع آوری نمود و درهر فرصت ممكن به تحقیق پیرامون خواص درمانی نمونه های جمع آوری شده پرداخت.
اثر مذكور در 5 جلد به رشته تحریر در آمده و حاوی تمام اطلاعات مربوط به دانش پزشكی در آن روزگار و شامل شرح و توصیف 600 نمونه گیاهی می باشد. دراین اثر نیز تلاشی برای طبقه بندی بر اساس حروف الفبا نبوده، بلكه مبتنی بر وجوه اشتراك گیاهان و شباهت¬های آنهاست. توصیف¬ها بسیار دقیق و به زبانی بسیار ساده و دور از ابهام ارائه شده¬اند و روش¬های تهیه نیز به نحو دقیق و صحیح بیان گردیده¬اند. سفرهای مكرر دیوسكوریدس به عنوان پزشك ارتش فرصت مناسبی برای مطالعه و ثبت تمام كاربردها و فواید گیاهان سرزمین های بیگانه را برای او فراهم نمود. در واقع تقریباً تا پایان قرن شانزدهم میلادی نوشته¬های او اثر مرجع و استاندارد در حوزه فارماكولوژی به شمار می رفت و این نشانگر وسعت اطلاعات او درباره موضوع مورد بحث است. كتاب دیوسكوریدس نخستین بار در سال 1499 میلادی به زبان یونانی چاپ گردید.

اهمیت آثار دیوسكوریدس بسیاری از نویسندگان دیگر را بر آن داشت تا به گسترش موضوعات مورد اشاره وی، یا نقد نوشته های او همت گمارند. مباحث كتابهای نوشته شده اغلب لغوی بوده، ولی بی شك كاملترین كتاب در این زمینه كتاب آی دیسكوریدس اثر پزشك ایتالیایی پی. ای. ماتیولی می باشد كه در قرن 16 میلادی نگاشته شده است. كتاب وی به عنوان یك اثر پذیرفته شده، جایگزین كتاب دیوسكوریدس شد. دكتر ماتیولی به نقد و تجزیه و تحلیل بیانات دیوسكوریدس پرداخت و با نامگذاری دقیق هر گیاه به رفع نارسایی¬ها و موارد ابهام موجود در كتاب وی و طبقه¬بندی مجدد گیاهان موجود در آن همت گماشت. او در اثر خود گیاهان جدیدی مانند آفتابگردان را ثبت كرد و تعداد دیگری از گیاهان خارجی (بیگانه) مانند شاه بلوط هندی را به این مجموعه افزود.
از دیگر نویسندگان رومی می توان اسكریبونیوس لارگوس ( 79- 23 میلادی)، پلینی بزرگ، اوریباسیوس را نام برد. امروزه لارگوس را به خاطر وضع واژگانی از قبیل آنودین ( مسكن) واپیسپاتیك ( داروی باز كننده تاول) می شناسند كه در فرهنگ واژگان دارویی رایج هستند، درصورتیکه فعالیت او تنها در زمینه گیاه¬شناسی دارویی بود. اگر چه اوریباسیوس در زمینه شناخت گیاهان دارویی گامهای موثری برداشت لیكن پلینی با نوشتن اثر چند جلدی خود با عنوان (تاریخ طبیعی) بیشترین سهم را در این زمینه داشت. وی دراین اثر، دانش و اندیشه علمی زمان خود را به دقت شرح داده است. حاصل كار او كه گردآوری نظریات و دیدگاههای حدود 400 محقق آن دوران بود، هم اكنون به عنوان یكی از كتب مرجع فارماكولوژی دنیای قدیم به شمار می رود.
جالینوس (201-131م) چهره شناخته شده جامعه پزشكی است و یقیناً به عنوان پزشك بیش از دیوسكوریدس شهرت دارد. این طبیب كه از اهالی پرگاموس یونان بود، داروها را بر اساس نوعی مقیاس حرارتی طبقه بندی و عامل مناسبی برای شناسایی داروی مناسب برای هر بیماری ارائه داد. وی در زمینه های مختلف علم طب تألیفاتی دارد كه اهم آنها در 16 جلد گرد آوری شده است. دانشمند مزبور طی یادداشتهای خود از 473 داروی گیاهی یاد كرده است.

طب سنتي در چين و ژاپن
قديمي ترين شواهد نوشتاري در مورد استفاده پزشكي از گياهان در چين، مجموعه نوشته¬هاي مربوط به ۱۱ درمان پزشكي است كه از يك آرامگاه در ايالت هانان به دست آمده است. تاريخ آرامگاه به ۱۶۸ سال قبل از ميلاد مي رسد و نوشته ها كه بر روي ابريشم نگاشته شده اند مربوط به حدود سه قرن قبل از ميلاد است. برخي از اين نوشته ها به بحث درباره ورزش و رژيم غذايي پرداخته اند. بزرگ ترين، واضح ترين و مهم ترين اين دست نوشته¬ها كه توسط كاشفان آن به نام (نسخي براي پنجاه و دو بيماري) ناميده مي¬شود، يك كار فارماكولوژي برجسته است که بيش از ۲۵۰ ماده درماني در آن نام برده شده است و اغلب آن ها موادي هستند كه از گياهان و جنگل به دست آمده اند و علاوه بر آن غلات، حبوبات، ميوه ها، سبزي ها و قسمت هاي حيواني نيز در آن نام برده شده اند. پيش زمينه تمام متون نشانگر اين است كه بيماري، تظاهرات روح شيطاني است و بايد از جادو، ورد و دعا به همراه گياهان در درمان مدد جست. در آخرين سلسله هان¬ها (۲۵ تا ۲۲۰ بعد از ميلاد) طب در چين تغيير يافت. مردم در نتيجه رشد فكري و با مشاهده و فهم طبيعت دريافتند كه سلامتي و بيماري نتيجه اصول طبيعي است. با اين وجود گياهان هنوز هم نقش مهمي را در طب داشتند. مفردات پزشكي در قرن يك ميلادي در آن كشور نوشته شد. در اين كتاب كه نويسندگان آن گمنام هستند، گياهان به خصوصي توصيف شده اند. اين كتاب شامل ۲۵۲ ماده گياهي، ۴۵ ماده معدني و ۶۷ ماده مشتق شده از حيوانات است. براي هر گياه توصيف اثرات پزشكي در قالب علايم بيماري آورده شده است. اين كتاب شامل روش هاي صحيح تهيه و هم چنين نكاتي در مورد سمّيت گياهان است. از آن جايي كه نوشتن مفردات پزشكي تقريباً به ۲۰۰۰ سال پيش مي رسد، مفردات پزشكي سنتي چين حاوي مطالب بيشتري است. اين افزايش ناشي از جمع آوري اطلاعات سنتي مربوط به طب سنتي چين و ديگر نقاط جهان است. بسياري از موادي كه اكنون در طب سنتي چين مصرف مي شود
از مكان¬هايي مانند جنوب شرق آسيا، هند، خاورميانه و آمريكا نشأت گرفته است. جديدترين مجموعه مفردات پزشكي چين در سال ۱۹۷۷ منتشر شده است. اين دايره المعارف كه شامل مواد موجود در طب سنتي چين است، حاصل يك پروژه تحقيقاتي ۲۵ ساله است كه توسط كالج پزشكي در جيانگسو جمع آوري شده است. در اين مجموعه كه كامل ترين مجموعه گياهان طب سنتي چيني تا امروز است، ۵۷۶۷ مورد ذكر شده است. طب سنتي چين از طريق كره به ژاپن راه يافت و طب كره¬اي كه تحت تاثير طب چيني قرار گرفته بود در زمان امپراتورIngyo توسط ژاپني¬ها پذيرفته شد. تا يك قرن بعد دانشجويان پزشكي ژاپن جهت تحصيل به كره مي¬رفتند و در زمان ملكه (Suiko ۶۲۸- ۵۹۲ بعد از ميلاد) دانشجويان ژاپني مستقيماً براي مطالعه پزشكي به چين فرستاده شدند. تا پايان دوره موروماچي (۱۵۷۳- ۱۳۳۳ بعد از ميلاد) ژاپني ها شروع به تدوين شكل شرقي طب سنتي خود كردند كه طب Kampo ناميده مي شد. هنگامي كه طب سنتي چيني تغيير يافت و با طبKampo ادغام شد، طب گياهي نيز به طور محسوسي خلاصه شد.
